AI and the Human Vector in Architecture: Embracing Emotional Engagement and Empathy
هوش مصنوعی و انسان در معماری: پذیرش تعامل عاطفی و همدلی
توضیحات:
این مقاله دهمین مقاله در مجموعهای است که بر معماری متاورس تمرکز دارد. ArchDaily با جان مارکس، AIA، بنیانگذار طراحی اصلی و مدیر ارشد هنری Form4 Architecture همکاری کرده است تا ماهانه مقالاتی را به شما ارائه دهد که به دنبال تعریف متاورس، انتقال پتانسیل این قلمرو جدید و درک محدودیتهای آن هستند. در این ویژگی، معمار جان مارکس محدودیتها و قابلیتهای هوش مصنوعی در معماری و در ایجاد ساختمانهایی که با مردم و جوامع ارتباط عمیقی برقرار میکنند را مورد سوال قرار میدهد.
هوش مصنوعی و تحول معماری
حرفه معماری اغلب به عنوان یکی از دو قدیمیترین حرفههای جهان شناخته میشود. این حرفه به طور سنتی فضایی برای رویاپردازان بوده است که دنیای جدید و روشهای جدید زندگی را تصور میکنند. برای مدت زیادی از این زمان، ما از ماشینها برای ساخت ساختمانها و شهرها استفاده کردهایم. با پیشرفت علم از مکانیکی به دیجیتال، ما توانستیم در سطحی فراتر از جعبه ابزار پیمانکار، با اشکال جدید ساخت و ساز، و با این حال، تغییراتی در فرآیند طراحی ایجاد کنیم. ابتدا به عنوان طراحی دیجیتال با استفاده از مدلسازی سه بعدی، و اکنون با ظهور هوش مصنوعی، محدودیتها دوباره گسترش یافته است.
تعامل انسان و هوش مصنوعی: یک تعادل همزیستی
در حالی که خود هوش مصنوعی نسبتاً جدید است، بخشی از یک پویایی چند صد ساله بین انسان و ماشین است. ما به عنوان انسان تمایل داریم با شک و تردید و/یا هیجان نسبت به معرفی فناوریهای جدید واکنش نشان دهیم. خوشبختانه، زمان ثابت کرده است که اکثر فناوریها مزایای قابل توجهی برای بشریت فراهم میکنند. موفقیت این اتفاق نه با معرفی خود تغییر، بلکه با نحوه سازگاری ما با آن فناوری و نحوه تغییر فناوری برای رفع بهتر نیازهای ما رخ میدهد. هوش مصنوعی نیز فرقی نخواهد داشت. مانند اکثر پویاییهای پارادوکس، این یک تعادل بین هر دو است که سالمترین نتایج را ارائه میدهد.
آیا هوش مصنوعی میتواند همدلی را درک کند؟
با همین روحیه، بیایید جنبههای طراحی را که هوش مصنوعی در حال حاضر نمیتواند تسلط داشته باشد را بررسی کنیم. این شامل پرسیدن یک سوال تحریکآمیز است: “بودن انسان به چه معناست؟” بخشی از پاسخ را در عنصر اساسی انسانی مراقبت پیدا خواهیم کرد، که چیزی است که معماران در بهترین حالت خود آن را به عنوان بخشی از آنچه آنها به عنوان هدف طراحی خود توصیف میکنند ادغام میکنند. ظرفیت همدلی یکی از مهمترین ویژگیهایی است که ما را به عنوان انسان متمایز میکند.
تفکر یا مراقبت: کدام یک انسان را تعریف میکند؟
در سال 1635، Descartes آن کلمات معروف را بیان کرد “من فکر میکنم، بنابراین من هستم”. با وجود تمام پیشرفتهای شگفتانگیزی که در علم، قانون و فناوری از آن لذت میبریم، در این گفته یک نوع خودخواهی نهفته بود، بنابراین، تفکر بالاترین مرتبه دستاورد انسان است. گفته او جنبه مهمی از آنچه به معنای انسان بودن است را از دست میدهد. ممکن است به این شکل بهتر خوانده شود: “من فکر میکنم؛ بنابراین، من هستم ….. من مراقبت میکنم؛ بنابراین، ما هستیم.” در حالی که هوش مصنوعی میتواند گاهی در سطحی فراتر از ظرفیت انسان فکر کند، در حال حاضر قادر به مراقبت نیست.
مراقبت: عنصری کلیدی در طراحی ساختمانهای متاورس
مراقبت ممکن است به عنوان درگیر شدن عاطفی با یک موضوع/وضعیت، با نگرانی و مشارکت عمیق در نتیجه دیده شود. در اینجا نتیجه برای شما مهم است، “شما در بازی پوست دارید”، جایی که نتیجه بد میتواند مستقیماً باعث درد و ضرر شما شود. مراقبت یک جنبه بسیار مهم در ایجاد ساختمانهایی است که با عموم مردم طنینانداز میشوند. اما این حس مراقبت باید فراتر از درک ساختمانها به نحوه عملکرد آنها در جامعه و محیط زیست برود. شهرها و ساختمانهایی که احساس مراقبت را مرتبط میکنند، به نوبه خود حس قویتری از “ما” و پیوندهای عمیقتر جامعه را تولید خواهند کرد.
از تقابل به همکاری: هوش مصنوعی و هوش انسانی
در اینجا فرصتی وجود دارد تا نحوه نگاه ما به معرفی هوش مصنوعی در جهان را تغییر دهیم. به نظر میرسد که ما، در این لحظه فعلی، به این موضوع به عنوان یک پویایی دوتایی نگاه میکنیم که هوش مصنوعی (AI) را در مقابل هوش انسانی (HI) قرار میدهد، اما دوباره، همانند Descartes، این تصویر کاملی نیست. آیا ما قربانی دیدن این موضوع به عنوان یک پارادوکس دوتایی هستیم، نه یک فرصت هر دو / و؟ من فکر میکنم در آینده دیدن آنچه ممکن است با پذیرش مفهوم هوش مصنوعی با هوش انسانی و احساس (E) یا AI با HI+E به دست آوریم، روشنگر خواهد بود.
تجربه انسانی و طراحی متاورس
احساسات انسانی چیزی است که ما را قادر میسازد تا ویژگیهای یک فضا را احساس کنیم و عاشق مکانهایی شویم که با ما طنینانداز میشوند. تجربه دست اول یک جنبه حیاتی از یک فرآیند طراحی مبتنی بر احساس است، این همان چیزی نیست که آن را دیجیتالی کنید، به عنوان مثال، دانستن از دست اول اینکه یک اتاق ممکن است با مجموعه ویژگیهای منحصر به فرد به دلیل آب و هوا، زمینه، مواد استفاده شده یا عملکرد آن احساس شود، همه برای یک مفهوم طراحی کامل ضروری هستند. بنابراین تفاوت قابل توجهی بین معماریای که از تجربه ساختن متولد میشود و معماریای که در یک صفحه شکل میگیرد وجود دارد.
نقش انسان در قضاوت و انتخاب در طراحی با هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در تقریب پاسخهای از پیش موجود به درخواستهای زبان به روشی رسمی یا تصویری خوب است، اما در اجرای حرکات غیررسمی که از طریق فرآیند طراحی حاصل میشوند و نحوه، به عنوان مثال، محدودیتهای غیرمنتظره سایت، ویژگیهای شگفتانگیز یک ماده یا الزامات عاطفی و فرهنگی که میتوانند یک لایه روایی به یک پروژه اضافه کنند که عمیقاً یک ساختمان را زنده میکند، ناکافی است.
در اصل، هوش مصنوعی فاقد آن ویژگیهای احشایی است و فقط به اندازه اپراتور خود که یک نتیجه را بر اساس یک کاتالوگ از پیش تعیین شده اطلاعات هدایت میکند خوب است. در حالی که هوش مصنوعی میتواند شریک قدرتمندی در بهبود فرآیند طراحی و نتیجه آن باشد، انسانها به طور منحصر به فرد قادر به قضاوت و هدایت این فرآیند برای ایجاد ساختمانهای طنینانداز عاطفی هستند.
نقش انسان در قضاوت و انتخاب: هوش مصنوعی و فرایند طراحی
توانایی یک طراح انسان برای قضاوت در مورد کیفیت در یک فرآیند طراحی سنتی بسیار مهم است. هوش مصنوعی نمیتواند کیفیت یک نتیجه را قضاوت کند. نمیتواند به شما بگوید که در تاریخ معماری کجا قرار دارد، یا اینکه تناسبها هماهنگ هستند (فقط اگر از مجموعه قوانینی پیروی کنند)، نمیتواند به شما بگوید که خوب است، یا مهمتر اینکه دوستداشتنی است.
هوش مصنوعی میتواند محبوبیت احتمالی یک ساختمان را بر اساس محبوبیت ساختمانهای مشابه تعیین کند، اما نه یک تلاش طراحی جدید خاص. همچنین مهم است که در نظر بگیرید محبوبیت تنها یک عامل طراحی است و تنها تعیینکننده بهترین مسیر طراحی نیست.
یکی دیگر از جنبههای ضروری فرآیند طراحی سنتی انسان، انتخاب و جهتدهی طراحی است. جهتدهی طراحی شامل انتخاب بهترین ایدهها و عبارات رسمی از مجموعه گزینهها است. همچنین میتوان آن را به عنوان داشتن “سلیقه خوب” نیز نام برد. در سالهای اخیر، انتخاب، که یک حرفه قدیمی در هنرهای زیبا است، در طراحی معماری اعمال شده است. یک تعریف سطح بالا از قرن نوزدهم هنوز امروز نیز صدق میکند: “مهارت و تحصیلات برای صحبت با اقتدار.” در حال حاضر، هوش مصنوعی نمیتواند انتخاب کند یا جهتدهی طراحی ارائه دهد.
هوش مصنوعی در انجام موارد زیر بسیار خوب عمل میکند:
- یک ابزار همکاری
- یک تولیدکننده مطالعات پیشین
- یک تولیدکننده تغییرات متعدد در یک ایده
- یک جرقهزن ایده
- یک مصور مفاهیم و شکل
این یک مداد جدید ظریف است که باید به عنوان یک عضو خوشآمدگویی در یک تیم چندوجهی استفاده و تطبیق داده شود. در یک فرآیند طراحی کلاسیک، ما اشکال متعددی را میسازیم. هر ایده رسمی به یک راهحل نهایی کمک میکند، در یک فرآیند نامنظم پیمایش تعادل عوامل و فرصتهای رسمی. این که چه کسی آن طراحی را تولید میکند، یک انسان یا یک برنامه هوش مصنوعی، این سوال را مطرح میکند: “آیا مهم است؟”. در نهایت، این نحوه انتخاب ما از آن ایدهها به یک ساختمان جامع است که مهم است، اینکه ایدهها از کجا آمدهاند اهمیت کمتری نسبت به ساخت بهترین پاسخ رسمی به یک مجموعه شرایط طراحی دارد.
چشمانداز: نیرویی منحصر به انسان در طراحی
چشمانداز توانایی دیدن و تصور کردن این است که چگونه ایدههای طراحی ناشناخته میتوانند وضعیت انسان را فراتر از موارد واضح و قابل پیشبینی بهبود بخشند. در بهترین حالت، معماران چشمانداز دارند، ما ریسکهای طراحی را میپذیریم، میدانیم چه زمانی فشار دهیم و چه زمانی تسلیم شویم، میتوانیم گزینهها را اولویتبندی کنیم و قضاوتهای ارزشی حیاتی را انجام دهیم که بسیار ظریف و خاص برای مجموعهای از شرایط است که هوش مصنوعی در این زمینه واقعاً چالش برانگیز است. تشخیص به این روش یک ویژگی منحصر به فرد انسانی است. این چیزی است که منجر به ماندگارترین ساختمانهای ما میشود که کارهای معمولی را به روشهای غیرمعمول و غیرمنتظره انجام میدهند و یک چشمانداز منحصر به فرد را بیان میکنند که یک مشارکت اصلی در معماری ایجاد میکند. این اصالت است که ناشی از تمایل انسانها برای پیشرفت است که قدرت HI+E (هوش انسانی + احساس) را از هوش مصنوعی بیشتر متمایز میکند. شاید یکی از جنبههای احساسیترین چشمانداز زمانی رخ میدهد که ما در مورد نحوه ساخت میراث یک طراح انسان در طول زمان تأمل کنیم، جمعآوری مجموعهای از ترجیحات، برخی عمیقاً شخصی، برخی بسیار حرفهای، اما اغلب کاملاً در هم تنیده شده در نحوه بیان آنها از طریق هدف طراحی معمار.
بازگشت به انسانیت: نقش هوش مصنوعی در طراحی ساختمانها
این تفاوت بین معماریای که از یک ساختمان متولد میشود و معماریای که در یک صفحه شکل میگیرد، در قلب گفتگوها درباره آنچه یک مکان دوستداشتنی را میسازد قرار دارد. مکانی که مردم و جوامع را زمینهسازی میکند و آنها را دعوت میکند تا مالکیت آن را به دست بگیرند. در بهترین لحظات خود، طراح انسان پر از عجیب و غریبهای عجیب و غریب است که به سمت شعر سقوط میکنند و نشان میدهند که اکثر چیزها در زندگی بخشی از یک سری پارادوکسهای به هم پیوسته هستند که از الگوریتمهای دقیق تنظیم شده فرار میکنند.
اگر هدف جمعی ما ایجاد ساختمانها و شهرهایی انسانیتر و طنیناندازتر است، باید عمیقاً بررسی کنیم که معنای انسان بودن چیست، چگونه میتوانیم از قضاوت و چشمانداز خود برای ساخت محیطهایی استفاده کنیم که مردم عاشق آنها شوند. در 60 سال گذشته، ما از طراحی ساختمانهای دوستداشتنی فاصله گرفتهایم. ما باید به آنچه ما را انسان میکند دوباره متصل شویم. هوش مصنوعی میتواند جرقهای باشد که به ما کمک کند به دنیایی انسانیتر و مراقبتر بازگردیم.
“هوش مصنوعی و بردار انسانی” توسط معمار جان مارکس، AIA، بنیانگذار طراحی اصلی و مدیر ارشد هنری Form4 Architecture، یک شرکت برنده جایزه مستقر در سانفرانسیسکو که ساختمانهای برجسته، پردیسها و فضاهای داخلی را برای شرکتهای فناوری منطقه خلیج مانند گوگل و فیسبوک طراحی میکند، طراحی شده است. آزمایشگاهها برای مشتریان علوم زندگی و محل کار برای بسیاری از شرکتهای دیگر. در سالهای 2000-2007، مارکس یک دوره در مورد موضوع مکانسازی در فضای مجازی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد و در سال 2020 اولین پروژه خود در متاورس را برای Burning Man: موزه بدون تماشاگر طراحی کرد. سال بعد، جان مارکس یک تیم طراحی را رهبری کرد که مسئول ایجاد یک پورتال 500 میلیارد دلاری به متاورس بود.